پیمان معادی یه جایی توی فیلم ناگهان درخت در معرفی خودش میگه: «علاقمند به بچه دار شدن، علاقمند به بچه دار نشدن»
حسش یه چیزیه مثل خواستن و نخواستن یا بودن و نبودن ... همینقدر بلاتکلیف، همینقدر بین دوراهی. انگار یه چیزی رو میخای و همزمان نمیخای. هم دوس داری داشته باشی و تجربه ش کنی و هم اینکه میترسی داشته باشی و نتونی از پسش بربیای. واسه همین نمیتونی تصمیم بگیری و داشتن یا نداشتنش رو میسپاری به دست سرنوشت!