هر ملتی برای افسانهسرایی و داستانسازی نیاز به یه اسطوره داره و وقتی چند شب پیش دیدم که یه فوتبالیست تونست تنهایی تیم ملی کشورش رو ببره جام جهانی و مردم سرزمینشو غرق در شادی کنه فهمیدم که برای اسطوره شدن و افسانه شدن نیاز نیست متعلق به صدها سال پیش باشی و لیونِل مِسی تونست این کار رو بکنه. کاری که سالها پیش خداداد عزیزی با ملت ایران کرد.
شاید بزرگی کار خداداد به اندازه مسی نبود .
وقتی به آمار بازیهای مقدماتی آمریکای جنوبی و میزان موفقیت آرژانتین در بازی هایی که مسی حضور داشته و بازیهایی که حضور نداشته نگاه کنیم میبینیم که مسی به جام جهانی رفت نه آرژانتین.
اما گاهی اسطوره بودن هم نمیتونه کمک کنه روبن هم اسطوره بود . و تمام تلاشش رو کرد دو گل زد که یکیش مثل همیشه استثنایی بود . اما اسطوره زورش نرسید .
دیشب جمله جالبی شنیدم :
این روبن نیست که از نبودن در جام جهانی ناراحته . این جام جهانیه که حسرت نبودن روبن رو میخوره.
مقایسهی خداداد با مِسی کار درستی نیس ولی خب در اون برههی زمانی گل خداداد برای ما خیلی به یادموندنی شد و جزو صحنههای همیشگی توی خاطراتمونه. بودنِ مسی برای هر تیمی نعمت بزرگیه و بودن همین بازیکناس که هنوز فوتبال رو ورزش اول دنیا نگه داشته.
هلند هم همیشه یه تیم دوست داشتنی بوده برام و نبودش توی جهام جهانی خلأ بزرگی محسوب میشه.
خیلی خوبه که ادم بتونه اسطوره شه ولی خب خیلی سخته به نظر من ادم همین که بتونه ادم خوبی باشه کافیه
آدمِ خوب بودن و آدمِ خوب موندن سخت تر از اسطوره شدنه
ممنون که برام کامنت میذاری
خوشالم که از وبم خوشت اومده
:) ممنان